فارسی
سه شنبه 13 آذر 1403 - الثلاثاء 30 جمادى الاول 1446
قرآن کریم مفاتیح الجنان نهج البلاغه صحیفه سجادیه

خطبه 128 - خطبه از پيشامدها و فتنه‌های‌ بصره خبر می‌دهد


مطلب قبلی خطبه 127
خطبه 129 مطلب بعدی


نحوه نمایش
متن عربی متن ترجمه
وَ مِنْ كَلام لَهُ عَلَيْهِ السَّلامُ
از سخنان آن حضرت است
فيما يُخْبِرُ بِهِ عَنِ الْمَلاحِمِ بالبَصْرَة
که در آن از پیشامدها و فتنه های‌ بصره خبر می‌ دهد
يا اَحْنَفُ، كَاَنّى بِهِ وَ قَدْ سارَ بِالْجَيْشِ الَّذى لايَكُونُ لَهُ غُبارٌ
ای‌ احنف، گویا او را می‌ بینم با ارتشی‌ به راه افتاده که نه غبار دارد
وَ لا لَجَبٌ، وَ لا قَعْقَعَةُ لُجُم، وَ لاحَمْحَمَةُ خَيْل. يُثيرُونَ الاَْرْضَ
نه هیاهو، و نه صدای‌ لجام مرکبها، و نه شیهه اسبان! و با پاهای‌ خود که
بِاَقْدامِهِمْ كَاَنَّها اَقْدامُ النَّعامِ - يُومِئُ بِذلِكَ اِلى صاحِبِ الزَّنْجِ.
همچون پاهای‌ شترمرغان است از زمین غبار برمی‌ انگیزند. ] این سخن اشاره به صاحب زنج است.
ثُمَّ قالَ عَلَيْهِ السَّلامُ-: وَيْلٌ لِسِكَكِكُمُ الْعامِرَةِ، وَالدُّورِ الْمُزَخْرَفَةِ
سپس فرمود:[ وای‌ بر کوچه های‌ آباد، و عمارتهای‌ آراسته شما
الَّتى لَها اَجْنِحَةٌ كَاَجْنِحَةِ النُّسُورِ، وَ خَراطيمُ كَخَراطِيمِ الْفِيَلَةِ، مِنْ
که تراس هایی‌ چون بال کرکسان، و ناودانهایی‌ چون خرطوم پیلان دارند، از
اُولئِكَ الَّذينَ لايُنْدَبُ قَتيلُهُمْ، وَ لايُفْقَدُ غائِبُهُمْ. اَنَا كابُّ الدُّنْيا
آنان که بر کشته شدگانشان کسی‌ نمی‌ گرید، و از گم شده آنان جستجو نمی‌ شود. من دنیا را به دور
لِوَجْهِها، وَ قادِرُها بِقَدْرِها، وَ ناظِرُها بِعَيْنِها.
انداخته ام، و مقدار آن را اندازه گرفته ام، و به دیده ای‌ که باید به آن نظر کنم نظر کرده ام.
مِنْهُ، وَ يُومِئُ بِهِ اِلى وَصْفِ الاَْتْراكِ
از همین کلام است که در آن به مغول اشاره می‌ فرماید
كَاَنّى اَراهُمْ قَوْماً كَاَنَّ وُجُوهَهُمُ الْمَجانُّ الْمَطَرَّقَةُ، يَلْبَسُونَ
انگار آنان را می‌ نگرم که صورتهایشان مانند سپرهای‌ چندلایه و سخت است، ابریشم و
السَّرَقَ وَ الدِّيباجَ، وَ يَعْتَقِبُونَ الْخَيْلَ الْعِتاقَ. وَ يَكُونُ هُناكَ
دیبا می‌ پوشند، اسب های‌ ریشه دار یدک می‌ کشند. آنچنان کشتار
اسْتِحْرارُ قَتْل حَتّى يَمْشِىَ الْمَجْرُوحُ عَلَى الْمَقْتُولِ، وَ يَكُونَ
به راه می‌ اندازند که زخمی‌ از روی‌ کشته عبور می‌ کند، و فراری‌
الْمُفْلِتُ اَقَلَّ مِنَ الْمَأْسُورِ.
از اسیر کمتر می‌ باشد.
- فَقالَ لَهُ بَعْضُ اَصْحابِهِ: لَقَدْ اُعْطيتَ يا اَميرَالْمُؤْمِنينَ عِلْمَ الْغَيْبِ!
]یکی‌ از یارانش گفت: یا امیرالمؤمنین به شما علم غیب عنایت شده!
فَضَحِكَ عَلَيْهِ السَّلامُ، وَ قالَ لِلرَّجُلِ وَ كانَ كَلْبِيّاً:-
امام خندید و به آن مرد که از طایفه کلب بود فرمود : [
يا اَخا كَلْب، لَيْسَ هُوَ بِعِلْمِ غَيْب، وَ اِنَّما هُوَ تَعَلُّمٌ مِنْ ذى عِلْم.
ای‌ برادر کلبی‌، این علم غیب نیست، علمی‌ است که از پیامبر فرا گرفته ام.
وَ اِنَّما عِلْمُ الْغَيْبِ عِلْمُ السّاعَةِ وَ ما عَدَّدَهُ اللّهُ سُبْحانَهُ بِقَوْلِهِ:
علم غیب علم به قیامت است و به اموری‌ که خداوند سبحان در کتاب خود برشمرده:
«اِنَّ اللّهَ عِنْدَهُ عِلْمُ السّاعَةِ، وَ يُنَزِّلُ الْغَيْثُ، وَ يَعْلَمُ ما فِى الاَْرْحامِ،
«خداوند است که علم قیامت نزد اوست، و اوست که باران نازل می‌ کند، و آنچه را در ارحام است می‌ داند،
وَ لاتَدْرى نَفْسٌ ماذا تَكْسِبُ غَداً، وَ ما تَدْرى نَفْسٌ بِاَىِّ اَرْض
و کسی‌ نمی‌ داند آنچه را که فردا خواهد اندوخت، و کسی‌ نمی‌ داند در چه سرزمینی‌
تَموتُ...» الاْيَةَ، فَيَعْلَمُ سُبْحانَهُ ما فِى الاَْرْحامِ مِنْ ذَكَر اَوْ اُنْثى،
خواهد مرد...». خداوند سبحان است که آنچه را در رحم هاست می‌ داند: پسر یا دختر،
وَ قَبيح اَوْ جَميل، وَ سَخىٍّ اَوْ بَخيل، وَ شَقىٍّ اَوْ سَعيد، وَ مَنْ يَكُونُ
زشت یا زیبا، سخی‌ یا بخیل، سعید یا شقی‌، کسی‌ که
فِى النّارِ حَطَباً، اَوْ فِى الْجِنانِ لِلنَّبِيِّينَ مُرافِقاً. فَهذا عِلْمُ الْغَيْبِ
هیزم جهنّم است، یا در بهشت همنشین انبیاست. این است علم غیب
الَّذى لا يَعْلَمُهُ اَحَدٌ اِلاَّ اللّهُ، وَ ما سِوى ذلِكَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللّهُ نَبِيَّهُ
که کسی‌ آن را جز خدا نمی‌ داند، و غیر اینها دانشی‌ است که خداوند آن را به پیامبرش
(صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) فَعَلَّمَنيهِ وَ دَعا لى بِاَنْ يَعِيَهُ صَدْرى،
(صلّی‌ اللّه علیه وآله) تعلیم داده، او هم به من آموخت و از خدا برایم خواست که در سینه ام جای‌ گیرد،
وَ تَضْطَمَّ عَلَيْهِ جَوانِحى .
و قفسه سینه ام آن را در خود جای‌ دهد.



پر بازدید ترین مطالب سال
پر بازدید ترین مطالب ماه
پر بازدید ترین مطالب روز



گزارش خطا  

^